تشدید تحریم اقتصادی و خطر جنگ٬
تشدید تحرک ملی - اسلامیها و ناسیونالیستهای پروغربی
علی جوادی پاسخ میدهد :

یک دنیای بهتر: مساله تشدید تحریم اقتصادی و خطر حمله نظامی بار دیگر جریانات ملی – اسلامی را به تحرک واداشته است. چه ارزیابی ای از تحرک این جریانات دارید؟ سیاست حزب در قبال این تحرکات جریانات ملی – اسلامی در قبال تشدید تحریم اقتصادی رژیم اسلامی چیست؟

علی جوادی: قبل از هر چیز اجازه دهید که بار دیگر این موضع اصولی حزب اتحاد کمونیسم کارگری را در قبال تحریم اقتصادی توضیح دهم. ما معتقدیم که تحریم اقتصادی یک سیاست ارتجاعی و ضد انسانی است. تاریخ معاصر سیاست اعمال تحریم اقتصادی نشان داده است٬ که این سیاست تفاوت چندانی با سلاح کشتار دسته جمعی ندارد. ما در عین حال که برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی تلاش میکنیم٬ در همان حال مخالف قاطع تشدید تحریمهای اقتصادی هستیم. مولفه های این سیاست ما روشنند. هر سیاستی که موجب تشدید فقر و فلاکت توده های کارگر و زحمتکش است٬ یک سیاست ارتجاعی است. تحریم اقتصادی چنین سیاستی است. در شرایطی که بیش از ٧٠٪ توده های مردم زیر خط فقر زندگی میکنند. در شرایطی که هزینه زندگی مردم و قیمت اقلام مورد نیازشان با افزایش قیمت دلار در بازار تغییر میکند٬ در چنین شرایطی تشدید تحریم اقتصادی تنها و تنها موجب فقر و فلاکت گسترده تر و خانه خرابی بیشتر مردم است.

شاید برخی جریانات دست راستی و محافظه کار ادعا کنند که تشدید تحریم اقتصادی٬ تحریم خرید نفت و بلوکه کردن معاملات بانک مرکزی باعث تضعیف قدرت مالی رژیم اسلامی خواهد شد. شاید٬ اما چنین سیاستی قبل از آنکه موجب تضعیف موقعیت اقتصادی رژیم اسلامی شود٬ موجب خانه خرابی بیشتر شرایط زندگی توده های مردم خواهد شد. توازن قوا را علیه مردم تشدید خواهد کرد. زمانی که قیمت دارو٬ قیمت کالاهای اولیه زندگی مردم افزایش می یابد٬ محرومیت و فلاکت است که در درجه اول گسترش یافته است. از این رو پرنسیپهای سیاسی و پراتیکی ما اجازه نمیدهد که حتی اگر تشدید تحریم اقتصادی موجب تضعیف قدرت مالی رژیم اسلامی شود٬ مهر تایید بر چنین سیاست ارتجاعی بگذاریم. ما برای بهبود زندگی مردم٬ برای آزادی مردم٬ برای یک جامعه خوشبخت و سعادتمند سوسیالیستی مبارزه میکنیم. راه رسیدن به چنین اهدافی از تشدید خانه خرابی مردم نمیگذرد. ما ماکیاولیست نیستیم. اهداف انسانی ما هیچ وسیله غیر انسانی  را برای رسیدن به این اهداف توجیه نمیکند. برعکس٬ اگر جریانی در راه رسیدن به اهدافش دست به سیاستها و وسایل ضد انسانی و ارتجاعی میزند٬ باید در اهدافش تردید کرد. باید تصریح کرد که اهدافش هم متناظر با سیاستش است. تماما ارتجاعی است.
 
بعضا میگویند که تشدید تحریم اقتصادی موجبات نارضایتی مردم را فراهم خواهد کرد و مردم دست به اعتراض خواهند زد و این اعتراضات زمینه سقوط رژیم آدمکشان اسلامی را فراهم خواهد کرد. این یک منطق ارتجاعی و ضد اجتماعی است. مردم به فلاکت کشیده شد٬ مردم مستاصل شده و به زانو در آمده نیروی ضعیف تری برای مبارزه در راه اهداف انسانی هستند. هر درجه افزایش حرمت انسانها٬ هر درجه افزایش رفاه مدنی انسانها٬ هر درجه افزایش آزادی انسانها٬ به همان درجه بر قدرت توده های کارگر و مردم در مبارزه شان می افزاید. تحریم اقتصادی یک سیاست بیمارگونه و ضد انسانی است. در این راستا جریانات راست پرچمدارند٬ برخی جریانات به ظاهر "چپ" هم در این منطق ارتجاعی شریکند. ما این جریانات بیمار را افشاء و ایزوله میکنیم.
 
در همین راستا باید اضافه کرد٬ ما سیاست تحریم اقتصادی "هوشمند" نداریم. ما تحریم "انقلابی" نداریم. حزب اکس مسلم٬ "حزب کمونیست کارگری" سابق٬ هزار بار اشتباه میکند زمانیکه تحریم اقصادی را به انقلابی و غیر انقلابی تقسیم میکند. پرچمدار فراخوان تحریم اقتصادی در شرایط "انقلابی" میشود. این جریانات با این سیاست خود و ظاهر "انقلابی" دادن به آن در بست در کنار مرتجع ترین نیروهای دست راستی قرار میگیرند.
 
 تحریم اقتصادی مستقل از اینکه کدام نیرو آن را فراخوان میدهد یک سیاست تماما ارتجاعی است. تحریم اقتصادی گوشه ای از سیاست امروزی قطب تروریسم دولتی در مقابله با تروریسم اسلامی و دشمنان این اردوگاه است. گوشه ای از تلاش دول غربی برای حقنه کردن و پیشبرد هژمونی میلیتاریستی خود و شکل دادن به حکومتهای مرتجع محلی دست ساز آنهاست.
     
اما در باره تحرک جریانات ملی – اسلامی در قبال سیاست تحریم اقتصادی باید به چند نکته اساسی اشاره کرد. مخالفت این جریانات با تحریم اقتصادی٬ ذره ای از سر دلسوزی در رابطه شرایط زندگی توده های کارگر و مردم زحمتکش نیست. در چه زمانی در طول حیات این جریانات شاهد بوده اید که پروژه ای برای بهبود زندگی مردم٬ برای افزایش سطح دستمزدها و تضمین یک زندگی شایسته انسان مبارزه کرده باشند؟ اینها از این زاویه مخالف تحریم اقتصادی اند که تحریم را گامی در جهت تضعيف رژیمی می بینند که در طول عمرشان در دوران تعیین کننده ای در کنار جناحی از رژیم اسلامی ایستادند. هر زمان که رژیم تکه استخوانی به طرف این جریانات انداخت٬ آنها با سر به طرفش شیرجه رفتند و مشغول لیس زدن شدند. زمانی چهره "آزادیخواهشان٬" سردمدار سازمان زندانها و دستگاه سرکوب و اجرایی رژیم اسلامی بود. اینها میدانند که اگر این تخاصم تشدید شود٬ اگر تخاصم به جنگ و تقابل نظامی دو نیروی اصلی این دو قطب کشیده شود٬ رژیم شان رفتنی است. نگرانی این جریانات از نابودی رژیم شان است. چرا که با رفتن رژیم اسلامی پرونده جریانات ملی – اسلامی هم بسته خواهد شد. زمانیکه رژیم اسلامی سرنگون شود٬ جریانات مدافع اصلاح رژیم هم بی خاصیت و بی موضوعیت میشوند. اینها نگران خانه خرابی مردم نیستند٬ در خانه خرابی توده های مردم در سی و چند سال گذشته در کنار جناح "خوب" رژیم اسلامی قرار داشته اند .

در این زمینه باید تایید کرد که این جریانات مدافع مشروط تحریم اقتصادی٬ تحریم سیاسی و تحریم اجتماعی مردم توسط رژیم اسلامی هستند و کارنامه زندگی سیاسی شان بیانگر چنین واقعیتی است. اینها زمانیکه رژیم اسلامی دسته دسته در دهه شصت اعدام میکرد٬ خفقان گرفته بودند. اینها اعتراض پایه ای به فقر و محرومیت و نابرابری شرایط زندگی کارگر و مردم زحمتکش ندارند. حداکثر خواهان تخفیف اش هستند٬ اما خواهان نابودی اش نیستند. اینها سالیان سال مدافع شرمگین سیاست تحریم اقتصادی رژیم اسلامی بودند٬ اکنون نیز مخالف نیم بند سیاست تحریم اقتصادی توسط آمریکا و اروپا هستند٬ اما دلشان ذره ای برای مردم نسوخته است. مخالفت اینها به درجاتی شبیه مخالفت رژیم اسلامی با سیاست تحریم اقتصادی است. بعضا از یک جنس است. ما در عین افشای ماهیت ارتجاعی سیاست تحریم اقتصادی از جانب رژیم اسلامی و دول غربی٬ ماهیت این جریانات را نیز نقد و برملا میکنیم.  

یک دنیای بهتر: خطر جنگ به یک مشغله جدی جامعه تبدیل شده است. نگرانی از مخاطرات چنین فاجعه ای زندگی مردم را بیش از پیش دچار اضطراب و نگرانی کرده است. یک سئوال بطور جدی مطرح است: چگونه باید با خطر جنگ مقابله کرد؟ راه حل ها کدامند؟ آلترناتیو کمونیسم کارگری چیست؟

علی جوادی: واقعیت این است که خطر جنگ خطر یک فاجعه خونین را در بالای سر جامعه قرار داده است و مردم بحق نگران و مضطربند. چنانچه تقابل و کشمکش دو قطب تروریستی به جنگ تبدیل شود٬ جامعه دچار صدمات بسیار سنگینی خواهد شد. سیاست عمومی حزب اتحاد کمونیسم کارگری در قطعنامه های آن توضیح داده شده است. ما قرار دادن خطر حمله نظامی و جنگ در بالای سر جامعه را از هر دو سو محکوم میکنیم. ما جنگ دو قطب تروریستی را یک فاجعه در زندگی توده های مردم میدانیم. قربانیان این فاجعه مردم اند. عادی ترین مردم .

برای توضیح رئوس سیاست حزب اتحاد کمونیسم کارگری در این چهارچوب باید به چند مساله پایه ای اشاره کنم.
 
١ - جنگ دو سو دارد. دو نیروی ارتجاعی در دو سوی این کشمکش خونین قرار دارند. در یک طرف عظیم ترین ماشین میلیتاریستی و قلدری جهان معاصر قرار دارد که کارنامه خونینی در کشتار مردم دارد. در سوی دیگر نیرویی ارتجاعی و تروریستی اسلام سیاسی قرار دارد که رژیم اسلامی در محور آن است. تاریخش را با ترور کور و آدمکشی و سنگسار و اعدام نگاشته اند. نتیجتا در مقابله با جنگ باید به هر دو سوی این جدال و جنگ احتمالی خونین پرداخت. ما از زاویه مصالح توده های کارگر و زحمتکش در مقابل هر دو سوی این جدال خونین قرار داریم. ما در تقابل با این جنگ احتمالی قرار داریم. ما هیچگونه همسویی با هیچکدام از طرفین این تخاصم نداریم. اردوی ما اردوی بشریت متمدن است. توده های مردم کارکن و زحمتکش. ضد جنگ٬ ضد رژیم اسلامی٬ ضد میلیتاریسم و قلدری٬ برای آزادی٬ برابری و رفاه.
 
۲ - سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی یک حلقه اساسی برای دستیابی به یک جامعه آزاد سوسیالیستی است. این سیاست ما چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح قطبهای تروریستی است. ما برای سرنگونی رژیم اسلامی مبارزه میکنیم اما هیچگونه همسویی با قطب تروریسم دولتی نداریم. سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی کار جنبش عظیم کمونیسم کارگری و جنبش های اجتماعی آزادیخواهانه و برابری طلبانه و حق طلبانه است. کسانیکه پروژه سرنگونی شان به توپخانه و ماشین آدمکشی تروریسم دولتی گره خورده است٬ دوستان مردم نیستند. یک نیروی ارتجاعی اند. آن کسانی راه رسیدن به کاخ های قدرتشان با خرد شدن استخوانهای مردم هموار میشود٬ دوستان مردم نیستند. آنها که راه رسیدن به اهدافشان با فقر و فلاکت و بی دارویی مردم هموار میشود٬ دوستان مردم نیستند.
 
۳ - مبارزه ما برای جلوگیری از جنگ در ایران به تشدید تلاش برای سرنگونی رژیم اسلامی گره خورده است. ما سیاست "دفاع طلبانه"٬ سیاست دفاع از "دولت خودی" نداریم. برعکس مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی حلقه اصلی سیاست ما درمقابله با جنگ است. خطر جنگ و یا جنگ را باید با تصرف قدرت سیاسی و اعمال حاکمیت  و اراده شورایی توده های مردم در هر گوشه ای از جامعه و کل جامعه٬ از میان برداشت. هر گونه سیاست "ضد جنگ" که مقابله با جنگ را به نابودی رژیم اسلامی گره نزند٬ یک سیاست ارتجاعی است.

این سیاست در خارج یک رکن دیگر هم بخود میگیرد. ما در خارج کشور سیاست مقابله با دو قطب تروریستی را همزمان دنبال میکنیم. ما اجازه نمیدهیم که جریانات مدافع رژیم اسلامی خود را در صف مردم آزادیخواه و صلح دوست قرار دهند. جنگ دو قطب تروریستی را نمیتوان با همسویی با یک قطب این جدال خونین پیش برد.
 
۴ - برای مقابله با جنگ باید متشکل شد. باید سازمان یافت. باید جنبش سرنگونی طلبانه انقلابی رژیم اسلامی را صاحب رهبری واقعی٬ رادیکال و کمونیستی خود کرد. باید جنبش مجامع عمومی را سازمان داد و همگانی کرد. باید شوراهای محلات را سازمان داد. باید جلوی تهاجم وحشیانه رژیم به مبارزات کارگری و جامعه را سد کرد. باید رژیم را سرنگون کرد.
 
سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی آلترناتیو و راه حل ما برای مقابله با خطر جنگ است. مقابله با دو قطب تروریستی جهان معاصر آلترناتیو ما برای مقابله با خطر جنگ است. راه دیگری نیست. *